از تجربه شیرین مادری تا احساسی که انتظارش را ندارید
[ad_1]
برای برخی از زنان، تجربه مادر شدن با اندوهی همراه است که اغلب نمی توانند آن را به درستی درک کنند، این احساس اغلب منجر به ضعف در موقعیت های جدید و مواجهه با فرزندشان می شود. اینکه چقدر از این مشکلات زودگذر و دائمی هستند یا اینکه منشأ و علت جسمی یا روحی دارند، ممکن است بخشی از دغدغه های آنها باشد.
به گزارش ایسنا، گاهی اوقات افتراق بین افسردگی، اضطراب و خستگی معمول مادران تازه کار دشوار است، از طرفی بچه دار شدن می تواند در بسیاری از جنبه ها مانند تغییرات هورمونی، جسمی، عاطفی، روانی و شیمیایی فرد را به همراه داشته باشد. سوالی که حائز اهمیت است این است که مادران چگونه می توانند بدانند که این مشکل تا چه حد طبیعی است و علل فیزیکی دارد و تا چه حد ممکن است نگران کننده باشد. کارشناسان بر این باورند که تشخیص عوامل جسمی از روانی بخش اصلی درمان زنان و بهبود مادری آنهاست. از یک سو، بین شیوع افسردگی پس از زایمان با عواملی مانند سن مادر، بارداری ناخواسته، سطح تحصیلات، سابقه قبلی افسردگی مادر، روابط زناشویی ضعیف و مشکلات اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد.
افسردگی چگونه تشخیص داده می شود؟ و مردم چگونه می توانند این روزها را بگذرانند؟ و آیا راه حل پیشگیرانه ای در این زمینه وجود دارد؟ اینها همه سوالاتی است که مادران را نگران می کند. برای هدف فاطمه مرادی، مدرس دانشگاه و روانشناس بالینی ما رفتیم تا با جوانب این مشکل آشنا شویم که در ادامه خواهید خواند.
برای برخی از زنان، تجربه مادر شدن با اندوهی همراه است که اغلب نمی توانند آن را به درستی درک کنند، آیا این احساس همان افسردگی پس از زایمان است؟
افسردگی مانند سرماخوردگی است که ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد، اما افسردگی پس از زایمان تجربه ای است که از نظر آماری 15 درصد افراد پس از تولد فرزندشان آن را تجربه می کنند، البته ممکن است درصد پنهانی وجود داشته باشد که فرد به آن اشاره نکند.
قبل از ورود به بحث به شما متذکر می شوم که اگر فردی سبک زندگی سالم داشته باشد تا حد قابل توجهی توانسته خود را از افسردگی در امان نگه دارد. یکی از مهم ترین مسائلی که در سبک زندگی سالم باید به آن توجه کرد، بهداشت خواب و حرکت است. پرخوابی یا بی خوابی، زمان خواب نامناسب، کاهش میل به فعالیت و کم تحرکی، همه این موارد می تواند زمینه را برای افسردگی فرد فراهم کند.
علائم افسردگی چیست؟
در مراجعات معمولاً در مورد خواب و غذای فرد سؤال می کنیم، زیرا اینها برای ما نشانه هایی است که می توانیم افسردگی فرد را درک کنیم. از دست دادن اشتها، کاهش میل به فعالیت های روزانه، افزایش یا کاهش وزن، تغییرات خلقی و غیره. می تواند از علائم افسردگی در زنان باشد. این مشکل در کشورهای دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است که به جای پرداختن به درمان افراد باید به اهمیت سبک زندگی توجه کرد و در این زمینه بحث بهداشت خواب یکی از مهمترین مسائل است.
معمولاً به چه علائمی افسردگی اساسی گفته می شود و باید به متخصص مراجعه کرد؟
احساس غم و اندوه شدید، عصبانیت، گناه یا بی ارزشی، احساس عدم کنترل در زندگی، وسواس یا حواس پرتی، عدم علاقه و تمایل به آسیب رساندن به کودک که اگر این علائم بیش از دو هفته طول بکشد به ندرت مشاهده می شود. می توان فرض کرد که فرد به کمک و ارجاع به یک متخصص نیاز دارد. در چنین شرایطی فرد دچار خستگی و ضعف جسمانی شدید می شود و مدام احساس می کند که نمی تواند از فرزندش مراقبت کند و اوضاع زندگی اش خارج از کنترل است.
اولین پایه ما برای کمک به مادر روان درمانی و سپس مراجعه به پزشک است. ما ترجیح نمی دهیم دارو مصرف کنیم، اما زمانی که افسردگی شدید می شود، توصیه می کنیم که فرد درمان دارویی را دنبال کند. بیشتر مادران نگران این مشکل هستند، اما داروهایی هستند که سروتونین را در خون جذب می کنند و برای کودک آسیبی نمی بینند، داروهایی که شیردهی را در نظر می گیرند.
چگونه بر افسردگی پس از زایمان غلبه کنیم؟
ما به مردم می گوییم که در این شرایط دو نوع کمک می تواند وجود داشته باشد. کمک هایی که فرد می تواند به خود بدهد مانند رعایت بهداشت خواب و استراحت کافی بعد از زایمان و همچنین مصرف ویتامین ها که تا حدودی ضعف جسمانی او را جبران می کند و دیگری حمایت از اطرافیان است تا او می تواند این روزها را بگذراند حالت دوم، کمک گرفتن از یک متخصص در زمانی است که فرد دیگر نمی تواند بر مشکلات خود غلبه کند.
آیا مراقبت از خود می تواند از احساسات منفی در افسردگی جلوگیری کند؟
بله تا حد قابل توجهی می تواند موثر باشد. یکی از نشانه های افسردگی، تنهایی است، زمانی که فرد بتواند از حمایت بهره مند شود، این مشکل در کاهش احساس غم و تنهایی موثر است. بهبود وضعیت جسمانی با مراقبت از تغذیه و استراحت کافی نوعی مراقبت از خود است. این که شخص به متخصص مراجعه کند، احساس ناامیدی که دارد با صحبت کردن تا حدودی برطرف می شود.
کودکانی که با شرایط خاص و سخت متولد می شوند چقدر در تشدید افسردگی مادر موثر هستند؟
نوزادان اغلب ممکن است با شرایط خاصی مانند یرقان مانند مشکلات در نحوه تغذیه نوزاد به دنیا بیایند، اما این مشکلات می توانند در افسردگی مادر موثر باشند، اما علت افسردگی نیستند. زمانی که مادر در حال حاضر ضعیف است، از سوی دیگر، تغییرات هورمونی، زایمان و خونریزی شدید باعث می شود مادر احساس ضعف کند، اما مهارت هایی در این زمینه وجود دارد که افراد می توانند در این روزها به مادر کمک کنند.
نکته ای که شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد این است که افرادی که در خارج از کشور یا در مکانی غیر از محل زندگی خود زایمان می کنند، 50 درصد بیشتر از دیگران در معرض افسردگی قرار دارند، بنابراین فرهنگ مکان جدید با محل زندگی مردم متفاوت است. و از طرفی مادر نمی تواند داشتن افراد حامی در اطراف و این مشکل می تواند منجر به احساس تنهایی و افسردگی برای مادر شود.
آیا افسردگی پس از زایمان یک بار است یا ممکن است سابقه داشته باشد؟
برای برخی افراد، این افسردگی یک تجربه پس از زایمان است، اما افرادی نیز هستند که به نوعی در گذشته آن را تجربه کرده اند و این وضعیت جدید در واقع مبنایی برای فعال شدن افسردگی گذشته آنها خواهد شد. در بیماری های جسمی وقتی انسان به پزشک مراجعه می کند به بدن اشاره می کند اما در بیماری های روحی به قسمت هایی از روان اشاره می کند و آن را با پزشک در میان می گذارد. مشتری در مورد مشکلات روانی خود صحبت می کند، بخشی در مورد احساسات یا عواطف خود و بخش سوم در مورد رفتاری که او را آزار می دهد. این سه ناحیه به یکدیگر مرتبط هستند، اما یک چیز بر این سه ناحیه غالب است و آن بدن است.
بخش مهمی از موضوع افسردگی پس از زایمان به علل فیزیکی و اختلاط هورمونهای استروژن و پروژسترون در بدن بازمیگردد. در دوران بارداری فرد مقدار زیادی از این هورمون را در بدن ترشح می کند و هنگام تولد نوزاد با کاهش سطح پروژسترون و استروژن در بدن مواجه می شود و بحث دیگر در مورد غده تیروئید است که می تواند بر آن تاثیر بگذارد. کیفیت زندگی
آیا افسردگی نقشی در احساس گناه و پشیمانی در تجربه مادر شدن دارد؟
بله بی تاثیر نیست. عزت نفس پایین و احساس تحقیر خود می تواند عامل افسردگی افراد باشد زیرا دائماً فکر می کنند که مادر خوبی نیستند یا آمادگی کافی برای تجربه مادر شدن ندارند. علاوه بر این، اگر فردی سابقه افسردگی داشته باشد، چه در حال حاضر یا در دوران بارداری یا در گذشته، یا مادر جوانی باشد، یا تجرد طولانی مدتی را تجربه کرده باشد، همه اینها می تواند برای یک فرد از عوامل خطر باشد.
دیگران چگونه می توانند در این شرایط به مادر کمک کنند؟
اطرافیان می توانند نقش تعیین کننده ای داشته باشند. گاهی اوقات می توانند با همدلی با این تجربه که آنها نیز شرایط مشابهی را پشت سر گذاشته اند، تا حدی تنش را که مادر احساس می کند کاهش دهند. برخی از این کلمات می تواند مفید باشد، به خصوص زمانی که مادر وسواس زیادی برای مراقبت از فرزندش دارد، اما اگر روشی که اطرافیان او می گویند که مادر بی فایده است می تواند آزاردهنده باشد، به او می گویند که شما هیچ مهارتی ندارید و چیزهایی مانند آن سخنان ما در رابطه با دیگران می تواند به همان اندازه که می تواند حمایت کننده و همدلانه باشد در برخی موارد آزاردهنده باشد و افسردگی فرد را عمیق تر کند. اگر مادران اطلاعات کافی در مورد تغییرات جسمی و خلقی داشته باشند، نحوه مواجهه آنها با شرایط متفاوت خواهد بود.
انتهای پیام
[ad_2]