11

با رسیدن به اوج فناوری در آینده، چه کاری برای انسان‌ها باقی می‌ماند؟

[ad_1]

مردم در آینده با اوقات فراغت خود چه خواهند کرد؟ خرید مواد غذایی؟ دستیار هوش مصنوعی با نظارت بر محتویات یخچال و چند سوال ساده همه چیز را به شما سفارش می دهد و ربات شخصی شما آنها را تحویل می دهد. تمیز کردن؟ قطعا یکی از اولین مناطقی که توسط روبات ها تسخیر شد نظافت منزل است. خب، شاید بخواهیم چند ساعتی را صرف برنامه ریزی تعطیلات بعدی خود کنیم، اما حتی الان ChatGPT او می تواند در کمتر از چند ثانیه یک برنامه سفر قابل قبول برای ما ترتیب دهد. گذراندن یک روز کامل در آینده سخت و کسل کننده به نظر می رسد.

گذراندن یک روز کامل در آینده واقعا سخت و کسل کننده به نظر می رسد!

حتی صنعت سرگرمی نیز با هوش مصنوعی فاصله زیادی ندارد. در حال حاضر چندین استارت آپ به تهیه کنندگان هالیوود کمک می کنند. به عنوان مثال Vault می تواند با خواندن متن فیلمنامه و تحلیل صدها هزار پارامتر دیگر، موفقیت یک فیلم در گیشه را با دقتی حدود 75 درصد پیش بینی کند.

استارت‌آپ‌های دیگری نیز وجود دارند که به استودیوها می‌گویند که چه نوع ابرقهرمانی، پایان یا طرح داستانی بیشترین شانس را برای جذب تماشاگران به سالن‌ها دارد. اخیرا تلویزیون نیز از هوش مصنوعی کمک گرفته است و نتفلیکس دقیقاً به همین شکل داده های سریال Orange Is the New Black را تجزیه و تحلیل می کند تا موفقیت کار را تضمین کند و در نهایت به موضوعاتی مانند زندان و … بپردازد. جنایی، وارد کردن کمدی سیاه به ترکیب و استفاده از یک بازیگر زن کاریزماتیک، شانس موفقیت سریال را افزایش داد.

اولین پارکرفیلمنامه نویسی است که از این تغییرات می ترسد. او می گوید: «این بدترین کابوس من است. این عمل دشمن خلاقیت است و فقط می تواند آنچه قبلا انجام شده و موفق شده است را تکرار کند. به این ترتیب ما به تدریج فقط فیلم های خسته کننده ای خواهیم داشت که یکسان هستند.” اما برخی نگاه متفاوتی دارند. به محض اینکه فیلم های تکراری فراوان شوند، مردم کمتر به سینما می روند و هوش مصنوعی متوجه شباهت بیش از حد فیلم ها می شود. فراموش نکنیم که این فناوری با سرعتی غیرقابل کنترل در حال پیشرفت و توسعه است.

احتمالاً در آینده با خطای انسانی خداحافظی خواهیم کرد. اما آیا خطای انسانی همیشه نفرت انگیز است؟

در آینده، تاخیر قطار ممکن است به خاطره تبدیل شود. با هوش مصنوعی که هر لحظه میلیون ها پارامتر دقیق و ناخالص را تجزیه و تحلیل می کند، باید با خطای انسانی خداحافظی کنیم. اما آیا خطای انسانی همیشه نفرت انگیز است؟ به عنوان مثال، آیا از زمانی که VAR به آن اضافه شد، شادی، ترس و هیجان فوتبال به شدت کاهش نیافته است؟ آیا در آینده از تماشای مسابقات فوتبال که به طور کامل توسط ربات های بی عیب و نقص داوری می شوند لذت خواهیم برد؟

فراموش نکنیم که ماندگارترین گل تاریخ فوتبال همان گلی است که دیگو مارادونا او در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی 1986 مقابل انگلیس، یک گل با دست به ثمر رساند. یکی از جذابیت های فوتبال بحث در مورد احتمال خطای داور است و نه اینکه همیشه همه بحث ها به این نتیجه انکارناپذیر ختم شود که بازیکن مرتکب خطا شده و 16 تصویر سه بعدی را از زوایای مختلف نشان می دهد. ما فوتبال را برای قضاوت و فلسفه و تعریف درست و غلط نمی بینیم.

پیر هانری تاوآلورئیس کالج فلسفه و استاد دانشگاه سوربن می گوید که یک دنیای کاملاً کنترل شده، منطقی و قابل پیش بینی بسیار کسل کننده خواهد بود. اگر نتوانیم از تاخیر چند دقیقه ای قطارها شکایت کنیم یا از رئیس منابع انسانی به خاطر اشتباه در فیش حقوقی شکایت کنیم، پس باید در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟ برای چیزهایی که در جای خود هستند و به درستی کار می کنند؟

اگر الکساندر فلمینگ در عصر هوش مصنوعی زندگی می کرد، شاید کشف تصادفی پنی سیلین اتفاق نمی افتاد.

در سال 2016، یک استرالیایی یک مکان باورنکردنی ماقبل تاریخ را با چرخش اشتباه کشف کرد. اگر آن روز همه چیز را به هوش مصنوعی واگذار می کرد، چنین کشف جالبی اتفاق نمی افتاد. حتما شنیده اید که در سال 1928 یک محقق اسکاتلندی به نام الکساندر فلمینگمحیط کشت باکتری را به اشتباه در آزمایشگاه رها کرد و پس از بازگشت متوجه شد که محیط کشت داخل ظرف کپک زده است. اما هیچ تجمعی از باکتری ها تا شعاع قالب مشخصی دیده نمی شود. این اشتباه تصادفی منجر به کشف پنی سیلین شد. ظاهراً اگر او در دوران تسلط هوش مصنوعی این کار را انجام می داد، سیستم های نظارتی آزمایشگاه به او هشدار می دادند که قبل از خروج از محیط، ظروف را تمیز کند، درها را ببندد و از «این اشتباه» جلوگیری شود.

نوار چسب، کورن فلکس و کاغذ یادداشت چسبناک همگی اختراعاتی هستند که به دلیل خطای انسانی ایجاد شده اند و اگر همه چیز طبق برنامه پیش می رفت هرگز خلق نمی شد. به نظر می رسد که با تسلط هوش مصنوعی، نوآوری در واقع در خطر است.

اگر همه چیز طبق برنامه پیش می رفت، بسیاری از اختراعات اصلا ساخته نمی شد

اگر پیترو افمن دارم میروم آیا او که تمام وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل علم تغذیه، دردسرهای تطبیق محصول با مقررات دولتی و پیگیری نوسانات قیمت مواد اولیه می کند، آیا حتی به راه اندازی یک شکلات نوتلا فکر می کند؟ به نظر می رسد در آینده یخچال های مبتنی بر هوش مصنوعی بر اساس خریدهای قبلی و ذائقه از پیش آشنای ما به طور خودکار غذا سفارش می دهند و به تدریج تحویل محصولات جدید برای سازندگان سخت می شود.

دن کلی این مشاور آمریکایی معتقد است که تا سال 2030 زندگی ما ممکن است بیش از حد با برنامه ها و خدمات هوش مصنوعی مخلوط شود. او می گوید: «در حال حاضر خبری از برخوردهای وحشتناک نیست. هوش مصنوعی قبل از آشنایی با هر فرد، تمام خصوصیات او را تحلیل می کند و در صورت ناسازگاری، فرد دیگری را پیشنهاد می کند. دسترسی به گزینه‌های بسیار با ویژگی‌های بسیار مختلف، حذف هر کدام را برای کوچک‌ترین جزئیاتی که می‌تواند باعث ناسازگاری احتمالی شود، آسان می‌کند. شاید این ناهماهنگی به اندازه انتخاب رنگ لباس طرف مقابل باشد!»

در چنین شرایطی، قرار ملاقات هایی که هوش مصنوعی برای ما ترتیب می دهد، به شدت خسته کننده خواهد بود. شریک عاشقانه ما برای ما بیشتر شبیه یک ربات خواهد بود، دیگر با ما در مورد انتخاب هایمان بحث نمی کند، شب های فوتبال ما را خراب نمی کند یا حتی با دیدن لباس های عجیب و غریب ما را آزار نمی دهد.

آینده کاملاً قابل پیش بینی می تواند بسیار ترسناک باشد

آینده کاملاً قابل پیش بینی بیشتر ترسناک است تا خسته کننده، زیرا برای پیش بینی دقیق تاریخ مرگ قطعاً کار لازم است! به عنوان مثال، استارت آپ آمریکایی 23andMe ادعا می کند که می تواند خطر ابتلا به سرطان سینه، بیماری آلزایمر و بیماری پارکینسون را بر اساس مشخصات ژنتیکی افراد تخمین بزند. استارت آپ Aspire Health الگوریتمی را توسعه داده است که می تواند تاریخ احتمالی مرگ افراد را پیش بینی کند و اکنون پزشکان رسما از آن برای اولویت بندی بیمارانی که کاندید خدمات مراقبت تسکینی هستند استفاده می کنند!

شاید روزی هوش مصنوعی دنیایی یکپارچه، دقیق و عاری از کوچکترین شگفتی برای ما بسازد. دنیایی که در آن حتی یک دست انداز کوچک در یک جاده دورافتاده به سختی پیدا می شود. اما آیا خوشبختی بدون تجربه فراز و نشیب طعم شیرینی را خواهد داد؟

در رمان «شهر جایگشتی ها» نوشته گرگ ایگانشخصیت قدیمی او به نوعی جاودانگی در یک پلتفرم واقعیت مجازی دست یافته است که بر روی آن کنترل کامل دارد، اما همچنان احساس بی حوصلگی و سردرگمی می کند. بنابراین سعی می کند خود را به گونه ای فرافکنی کند که اشتیاق جدیدی در سرش کشف شود. گاه از مرزهای ریاضیات بالاتر می گذرد، گاه نگارش اپرا را جدی می گیرد، حتی یک بار که به موضوع زندگی پس از مرگ علاقه مند است، اما آن را رها می کند و ترجیح می دهد به زمان حال بپردازد.

بی ثباتی این شخصیت دلیل عمیق تری دارد: وقتی فناوری به اندازه کافی برای حل عمیق ترین مشکلات بشریت پیشرفت می کند، مردم باید چه کار کنند؟ این سوالی است که نیک بوستروماستاد فلسفه از دانشگاه آکسفورد در کتاب جدید خود توجهات را به خود جلب کرد. بوستروم در کتاب قبلی خود پیش بینی کرده بود که بشر در صد سال آینده به دلایل زیادی از جمله توسعه بیش از حد انواع خطرناک هوش مصنوعی با احتمال 16 درصد انقراض روبرو خواهد شد، اما اکنون در آخرین کتاب خود، Deep Utopia، به این نتیجه رسید که جدید است و به ما می گوید اگر هوش مصنوعی به طور کامل و مثبت پیش برود چه اتفاقی خواهد افتاد.

طبق سناریوی Bostrom، هوش مصنوعی در نهایت به نقطه ای می رسد که تمام وظایف با ارزش اقتصادی را با هزینه ای نزدیک به صفر انجام می دهد.

طبق سناریوی Bostrom، هوش مصنوعی در نهایت به حدی خواهد رسید که بتواند تمام وظایف با ارزش اقتصادی را با هزینه تقریباً صفر انجام دهد. در یک سناریوی رادیکال تر، هوش مصنوعی حتی ممکن است در کارهایی مانند والدین بهتر از انسان باشد. این ایده ممکن است بیشتر دیستوپیک به نظر برسد تا آرمان‌شهری، اما بوستروم برداشت متفاوتی دارد.

بیایید با سناریوی اول شروع کنیم که بوستروم آن را یک مدینه فاضله می داند و آن را دنیای «پسا محرومیت» می نامد. در چنین دنیایی، پس از قرن‌ها تلاش برای رفع نیازها و کمبودها، سرانجام نیاز انسان به کار کاهش می‌یابد. تقریباً یک قرن پیش، جان مینارد کینز او در مقاله‌ای با عنوان «فرصت‌های اقتصادی برای فرزندان ما» پیش‌بینی کرد که در صد سال آینده فرزندان ثروتمندش تنها ۱۵ ساعت در هفته کار خواهند کرد. این پیش بینی ممکن است به طور کامل محقق نشده باشد، اما ساعات کار هفتگی از آن زمان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.

در اواخر قرن 19، میانگین کار در هفته 60 ساعت بود، در حالی که امروزه این تعداد به کمتر از 40 ساعت کاهش یافته است. یک آمریکایی معمولی اکنون یک سوم ساعات بیداری خود را صرف سرگرمی و ورزش می کند. بوستروم می‌گوید با پیشرفت فناوری، “گستره تجربیات ممکن انسانی” بسیار گسترده‌تر از آنچه امروز در مغز فعلی ما در دسترس است خواهد بود.

شاید با پیشرفت تکنولوژی، “محدوده تجربیات ممکن انسانی” بسیار گسترده تر از امروز شود

پیش بینی بوستروم ممکن است چندان دقیق نباشد. انفجار اقتصادی ناشی از «ابر اطلاعات» احتمالاً توسط منابع فیزیکی، به ویژه «زمین قابل سکونت» محدود خواهد شد. در حالی که اکتشاف فضایی می تواند فضای موجود برای استقرار را تا حد زیادی افزایش دهد، به هیچ وجه این کار را تا حد زیادی انجام نخواهد داد. دنیاهایی وجود خواهند داشت که در آن مردم اشکال جدید و قدرتمندی از هوش ایجاد می کنند، اما تمایلی به سفر فضایی ندارند، و بنابراین بسیاری از ثروت جامعه جذب مسکن می شود. همانطور که امروزه در کشورهای ثروتمند می بینیم.

یکی دیگر از مواردی که موجب جذب ثروت انسان می شود «کالاهای ممکن» است که امروزه نیز در جهان رایج است. این کالاها موقعیت صاحبان آنها را بهبود می بخشد زیرا نادر هستند. از جمله نقاشی ها، مجسمه های دست ساز و آثار نفیس خوشنویسی. بنابراین، حتی اگر هوش مصنوعی بتواند در هنر، تفکر، موسیقی و ورزش از انسان پیشی بگیرد، باز هم لذت استفاده از آن جایگزین لذت بردن در «رقابت بین انسان ها» نخواهد شد. زیرا مردان با پیشی گرفتن از همنوعان خود ارزش کسب می کنند. به عنوان مثال، در دسترس بودن بلیط برای مهم ترین رویدادها چیزی است که همیشه حاضران در سالن را از کسانی که نیستند متمایز می کند. حتی اگر غایبان می توانند مراسم را با وضوح 16K و صدای سه بعدی با هدفون های فوق مدرن تماشا کنند.

[ad_2]

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا